دوباره و دوباره دعوا
دوباره بحث
چرا تمومی نداره؟؟؟؟
واقعا مشکل از کدوممونه؟؟؟
من که راستشو گفتم نباید اونطوری میکرد
خیلی راحت میتونستم ازش پنهون کنمو نگم و هیچ اتفاقی نیوفه!!
ولی منه احمق
منه بیشعور بی ت
دوباره بهش گفتم
حقم بود واقعا
ولی دیگه نمیرم منت کشی
به درک خسته شدم دیگه
یدونه روحیه میدی
ولی بعدش با 5تا کارت قرمز اخراجم میکنی
دوباره سیر میشم از دنیا
ولی نه
دیگه بسه
بسمه واقعا
امروز سیزده بدر بود
تا تونستم خوش گذروندم
تا تونستم رقصیدمو خندیدمو هرکاری دلم خواست کردم
+ماشین سواریه تنهایی(ایندفه بااجازه)
انقدری بالا پایین پریدمو از کوها بالا رفتموتو دشت چرخیدم که الان پاهام نای راه رفتن نداره و مثل پینار چهاردستو پا میرم
همینه
دیگه از این به بعد همینه
دیگه نمیزارم حالمو خراب کنیو بعدش بری خوش بگذرونی خودت آقای m-h
امروز دوباره وقت رفتنته
نمیدونم چرا همیشه این موقع ها دلم میگیره
درسته تو یه شهر تو فاصله ۲۰۰یا۳۰۰کیلومتری هم باشیم نمیبینیم همو تو شهر دیگه ام باشیم باز همو نمیبینیم
ولی حال من خیییلی فرق میکنه
چی میگم خودمم نمیفهمم
حالا هرچی
مواظب خودت باش
خیلی خواستم بفرستم
ولی دیگه نه بسه دیگه
چقدر میخوای بفهمونی که خسته شدی و من خودمو بزنم به نفهمی
بسه واقعا
خوش باشی
واقعا بدبختی من حد و اندازه نداره مثل نفهمیم
هرچی بشه حقمه
باز نمیتوتم جلوی خودمو بگیرم
اخه چرآآآ
چرا این همه بی تفاوتی لعنتی
چرا نمیای
چرا
تو که میدونی من بدون تو نمیتونم
دیگه چند بار
هاآآن چند بار بهت بگم؟؟؟؟چقدر بی لیاقت بوری و من نمیدونستم
داری با دوستات میگی میخندی خوش میگذرونی
یه یادی هم از من کن مـــــرد
آره
کم نیستن نامردایی مث تو
که اسم مرد میزارن رو خودشون
میان اینطوزی میکنن
دیگه هیچ فرقی با بقیه نداری
دیگه تصورمو از مسعود قبلنا بهم ریختی
مسعود بفهم منو
خواهش میکنم بفهم
درباره این سایت